دانلود اهنگ جدید محسن لرستانی تو دلت قرصه ریمیکس

متن اهنگ جدید محسن لرستانی تو دلت قرصه

همه جوره بودم اما دیگه نیستم
میرم این بار روی حرفام وای میستم
بار اول نی که زخم میخورم از آدما منم سادمو
نه تو اینجوری میتونی نه من اینجور
یکی ام نیست که بگه خب مگه مجبوری
چی میخوای تو از دل این رابطه بگو خب چته
آخه که تو تنها نمیشی تو دلت قرصه
تو اگه بخوای پر میشه دورت بشمار سه
ولی حالا برعکس تو من کیو دارم کی حالمو میپرسه
یادت میاد چیا میگفتم
بارون میاد یادت میوفتم
دوباره میزنم تو کوچه
میاد واسه من هرچی پوچه
تو نور منی بین این همه سایه
بس کن عزیزم گوشه کنایه
نه تو تنها نمیشی تو دلت قرصه
تو اگه بخوای پر میشه دورت بشمار سه
ولی حالا برعکس تو من کیو دارم کی حالمو میپرسه
آخه دل من گیره توئه تو که نمیفهمی این جدایی تقصیر توئه تو که نمیفهمی
شب و روز همش کارم شده گریه و زاری به خدا بدجور دیوونتم تو که نمیفهمی
یادت میاد چیا میگفتم
بارون میاد یادت میوفتم
دوباره میزنم تو کوچه
میاد واسه من هرچی پوچه

دانلود

دانلود آهنگ سنگسار از بهرام و علی سورنا آلبوم خون خورشید

متن آهنگ سنگسار از بهرام و علی سورنا

(سورنا)
تو روز مرگ زندگی تو صحرای خشک
تن‌ بیابون زیر شلاق خورشید
روز مرگ حرکت و ‌باد امید
جمعیتی منتظر به فرمان مرگ
زنی رو کشیدن با زوزه بلند
از خط خونش رو‌ خاک خسته
یه کلاغ نشست رو‌ بوته های گز
یه سوار ایستاد با مویه های اسبش
سنگ ها دست ها رو‌ سرزنش می کردن
زمین گشنه خندید به خندقش
زنو ‌کشیدن به مسلخ
و زمین اونو بلعید تا گردنش
همین که فرو شد
یه لحظه سکوت شد
یکی گفت بکشید این فاحشه رو
پرتاب شروع شد
سنگ اول نفرتو زد به گونه ش
آه کشید کلاغ از بوته ها بلند شد
سنگ دوم شونه شو شکست
کلاغ چرخید دور بوته های گز
سنگ سوم شکست دندون های زن رو
سوار افتاد از زین با مویه های اسبش
یه بچه تو جمع منجمد شد قلبش
یه نظامی رفت سمتش یه دندون داد دستش
صداش زد بزن حصار جمع رفت کنار
پرتاب کرد دندونو ‌با فشار
تاب خورد و ایستاد
دقیقا مماس گونه های زن
همه چی آروم بود تا یک‌سنگ محکم
از جمعیت خورد توی چشای زن
زانوی کودک شکست روی خاک
و سر زن به روی شونه ها شکست

[همخوان]
میاد سرمای زوزه به صدات
گرگ زخمی بزن دوباره پوزه به شکار
شرح حال ما نبرد بود با پوچی
می رقصیم با هم فردای روز اتفاق
میاد سرمای زوزه به صدات
گرگ زخمی بزن دوباره پوزه به شکار
شرح حال ما نبرد بود با پوچی
می رقصیم با هم فردای روز اتفاق

دوباره کشتن جاده رو
تموم کردن یه مراسم ساده رو
تا شنیدن صدای گریه های نوزاد
جمع گفت چال کنید نوزاد و مادر رو
پیشوا گفت که می سپاریم به دنیا
شب درازه و تیزه دندون گرگ ها
جمع قبول کرد این پیشنهادو
و ‌کم کم پیش گرفت راه دهاتو

[همخوان]
میاد سرمای زوزه به صدات
گرگ زخمی بزن دوباره پوزه به شکار
شرح حال ما نبرد بود با پوچی
می رقصیم با هم فردای روز اتفاق
میاد سرمای زوزه به صدات
گرگ زخمی بزن دوباره پوزه به شکار
شرح حال ما نبرد بود با پوچی
می رقصیم با هم فردای روز اتفاق

غروب ‌پخش شد رو ظهر تابنده
انگار که اتفاقی نیفتاده بود
یه تصویر مبهم پشت کوره راه از ده
یه سوار و کلاغ و نوزاد و آینده

ملودی-ایران

(بهرام)
وسط کویر تنهاییاشون
خون زن چسبیده کف دمپاییاشون
با پاهای خونی میرن سمت ده
و خیالشون راحته که شب می خوابن آروم
دست میندازن روی شونه های هم
به هم میگن عاقبت زن چه سیاه بود
غافل از اینکه یه جسد کافی نیست
واسه این همه گرگ وسط این همه بیابون
گرگا رد پاهارو می بینن
جَری می شن رد خونو میگیرن
توله هاشون هنوز کوچیکن گشنه ان
گله گنده ست وحشی و درشتن
همه باهم راه می افتن آخر
تصمیم مشخصه مسیرم که راحت
ده معلومه همونجائه ته جاده ست
و راه خیلی دور نی می رسن زیر یه ساعت
بو میاد بوی گل و آهن
همه خوابن پنجره ها بازن
خونه ها کوچیکن همه تو اتاقن
این واسه گرگا یه شکار ساده ست
دور چراغا می چرخن پروانه ها
جیرجیرکا می خونن آواز بیچاره ها
گوشت نرم نوزاد قبلی مزه کرده
گرگا میرن یه راست به سمت گهواره ها
می پرن از خواب مادرا پریشون
جیغ میکشن که گرگا زدن شبیخون
مردای ده با سنگ کف دستشون
که باقی مونده از مراسم همین امروز
ولی این سنگا این دفعه چقدر ضعیفن
با سنگ نمیشه این گرگارو بکنن بیرون
برق می زنه تو شب چشم سرخشون
می افته تیکه های گوشت نوزاد از لب دندون
وقتی وحشت میگیره همه جارو
همه قبول می کنن اولین ایده ها رو
یکی سر چوبشو آتیش زد و اورد
گفت فقط با آتیش میشه ترسوند گرگارو
دستاش از ترس یخ کرده بود و لرزید
چوب از دستش افتاد تو همهمه زوزه ها
چقدر این شعله ها وحشی و سریعن
آخ چقدر خشک و پوشالین دیوار این خونه ها
من ازون دور دیدم رقص بدنارو
دیدم آتیش عدالت گرفته فضارو
اشک شوقم چکید رو یال اسبم
وقتی بوی گوشت سوخته پر کرد هوارو
دیدم منقار لاشه خوار کلاغارو
دلم واسه مردم این ده که نسوخت هیچ
یه آتیش کوچیک روشن کردم و
تماشا کردم زیبایی انتهارو

دانلود

دانلود آهنگ شعر بیداری از بهرام و علی سورنا از آلبوم خون خورشید

متن آهنگ شعر بیداری از بهرام و علی سورنا

(سورنا)
این آسمون سال هاست ستاره دریده
پس بذار رعدش رو صدا بزنیم ها؟
که زندگی رو واسه اجاره ندید
پرنده ای که پروازو بی اجازه پرید
به دار کشیده شد تن غمین ما بارها
و تماشا بود نصیب کفتار ها
تو هزار زن تو هزاره غریب
کنار هزار مرد فرزند اعدام زمین
خسته از جسارت
یه شهر بعد غارت
تلاش می کنم انتخابو
اما یه کوه غم توم دفنه از شرارت
هنوزم در به در میرم
جر خورده قلبم از بس که جنگیدم
سرد و زخمی می رسه بهار
من هر بار از ته لحظه ترسیدم
رقصیدم تو سایه شیطان
در حال فرار از دست نه میلیارد انسان
تو این خلاء بیگانگی
مواجهه زخم های روحه زیر سیلان
هر بار گلوله کرد امیدو‌ رنگ خون
می خورم به پوچ
پا میشم که بدونم که زنده م
می خونم بدونی چی گذشت بمون
یه سرزمین حاشیه نطفه دارم
یه باغ از خلاء میون حفره ها دفن
تو این خاک انسان کش جویبار خون
من هر‌کی رو شناختم مرد کنارم
هر سوار آزاد رو به میله می بستن
شبانه کش هایی که از سپیده می ترسن
درنده ها رو باید درید
من اگه درنده نبودم بهم نمی رسید فرهنگ
میون کفتار ها
لا بزدلا گذشتم من از نقاب ها
رازمو توی گوش فاحشه ها خوندم
شعر‌ بیداریم می چرخه تو تخت خواب ها ولی…

مبارزه از یادمون نمیره
تو ‌این خاک مرده هر روز می رویه میله
سوز از بانگ انسان می شکنه استخون زندان رو
بخیه های سر پاره میشه
و ‌خون احساس های مرده تازه میشه
توم یه زندانی می کشه داد
تا بکاره بذرمو برابر و آزاد

(بهرام)
می‌دَمِه تو وجودم صبح و
میشکونم من این قبحو
که آدما به زبون بیارن سیاه و سرخو
خوب گوشاتو پر کن فکرتو بکن کنترل
که یاد بگیری فرق تخیل و توهمو
بریده روزگار کلی زبون تندو
کلی غول سیاه موند تو کمد
کی نشنیده که تو باغ حسرت صدای بلبل؟
هرکاری خواستی بکن
که اگه نکردی تنگ کردی کلی خلقو
دنبال این نیستم که بدم سمت و سو بهت
من همین پشت جام خوبه
یه کمی گنده میشی می بینی که جامعه
الگو بودنو چه زود میکنه فرو بهت
بعدم میخنده به سقوطت
همه یه سرگرمی ساده ایم واسه توده
و زندان یه فکره
پشت نگاه خشک و محدود و فرسوده
وقتی گم بشی تو خودت
دیگه مهم نیست کدوم ور دره خونه
من خودمو رو دوشم میکشم و توی کوچم
من از دنیا فارغم
من هم پرم و پوچم
موسیقی می شم تو گوشم
من مخلوق و خالقم
من هم تنهام و هم تو جمع
هم بیرونشم هم توشم
کلا متناقضم
ولی صاف و صادقم
میخوای بازم از این قصه ها بگم؟
دنبال سایه های توتم
بهشون فضا بده تا بهشون صدا بدم
بهار پایان حیاته واسه ما تکه های یخ
غوطه ور رو دریای قصه های مرگ

مبارزه از یادمون نمیره
تو این خاک مرده هر روز میرویه میله
سوز از بانگ انسان میشکنه استخون زندان رو
بخیه های سِر پاره میشه
و خون احساس های مرده تازه میشه
توم یه زندانی می کشه داد
تا بکاره بذرمو برابر و آزاد

دانلود

دانلود آهنگ گرگ و میش از بهرام و علی سورنا آلبون خون خورشید

متن آهنگ گرگ و میش از بهرام و علی سورنا

عقل و احساس و همه حواس
همه به کار، ای امان از این روزگار
که تو چنگش اسیرم
اسیرم، اسیرم هی اسیرم
خواب به چشامون حرومه
بس که زیبا شده زشت
شب تو وجودمه، تومه
دلم سیاهه به عشق
بذر ما خوب و گرونه
ذهنتون قابل کشت
دست ما داس زمونه
وقتشه یه فصل تازه نوشت
انگا داشتنم زوره
نمیخواستنم خوبه
هلی کوپترم تو مه پی ریش سوخته شیخ
هنوز میچکه خون از دندون خفاشای غار بهشت
ولی ماییم حقیقت شورش
جوری که ندیده کسی به چشم
ریگی ببینیم به کفشی که پاته
یه چیزی میگیم بهت نمیره یادت
جوابش هرچی که میخوادم باشه
سوالا بدجوری می کننت ساکت
نه میخوام تهدید کنم نه خواهش
نه میخوام تغییر کنه نگاهت
ببینیم کسی رو تو راه مانع
رسیدگی میشه سریع به حسابش
منم و تیغ صدام
کسی نمی شینه جام
فرقی نمی کنه رویی یا زیر نقاب
یاغیا یار، ما تاریک تریم از سمت تیره ماه
می گیره پشتتو کی؟ می بینیم کلشو ریز
با سورنا سر قرار تو عمق فاجعه
ساعت گرگ و میش

ملودی-ایران

[هم‌خوان]
عقل و احساس و همه حواس همه به کار
ای امان از این روزگار
ما هنوز تو جنگیم
تا بهار کلی مونده راه
کلی نهال تو سرمای این شب تار تو خاک کردیم
نه قیل و قال کردیم
نه کسی رو خار کردیم
فقط گذار کردیم
همه رو دچار کردیم
تو ما رو نمی شناسی
تو ما رو نمی فهمی
ما یا جایی نمیریم
یا بریم برنمیگردیم نه

[قسمت ٢ : علی سورنا]
نه پشت کسی زدیم به راه
نه کسیه پشتمون، بذار
ببینیم کیه طرف ما؟
نباشیم می ره این طرف به گا
تنهایی جفت کردی با تاج
لای دیوارهای ریخته وسط خاک
پنجره رو نگه داشتی به زور
به اربابت میگی درم بذار
من خار دارم قد لب دار پاره م
مرگ زیر چهار پایم زد
میکنم لای آرواره م دفنت
به لی کشیدیم، طی کردیم راهو
میلی نموند بی رقیب
انگار زد بهتون ت ت ت تریلی
از رو خون ما نرو
سره تو لونت باش همون
تو خون و ماتم و غروب و دار
دفن شدن همه خونه ها
سرو تو خم کردی رو‌به مزدورا
عرت رو بزن با پالون جدید
د بگو نرخ فروش آدمو
جمعتون کردن خونواده تون از کف خیابونا
از کف خیابونا کشیدیم حق خونواده رو
غرور ما برا فروش آدما تو سوز راه نبود
نبوغو کوبیدیم به جای همه
ولی کسی بهرام و سورنا نشد
ساعت زوزه ست و نیش
منتظریم تا که میش برسه
شعر .. جرم .. جنگ .. جنگ
می خونیم بعد مرگ حتی نا میرا تا ابد
سلطه .. نرم .. سقف .. مرز
معنی نداره واسه اونی که مرگو معامله کرد

شعر .. جرم .. جنگ .. جنگ
می خونیم بعد مرگ حتی نا میرا تا ابد
سلطه .. نرم .. سقف .. مرز
معنی نداره واسه اونی که مرگو معامله کرد

[هم‌خوان]
عقل و احساس و همه حواس همه به کار
ای امان از این روزگار ما هنوز تو جنگیم
تا بهار کلی مونده راه
کلی نهال تو سرمای این شب تار
تو خاک کردیم
نه قیل و قال کردیم
نه کسی رو خار کردیم
فقط گذار کردیم
همه رو دچار کردیم
تو ما رو نمی شناسی
تو ما رو نمی فهمی
ما یا جایی نمیریم یا بریم برنمیگردیم نه

(سورنا)
تو ساعت گرگ و میش
رد میشم از خونه سرخم
رو خون پامالم
خونه خراب آوارم
خونه طوفان زده ها
خونه چوپان زده ها
از هر دیوار که باقی شد
هر خشت سلاخی شد

(بهرام)
تو ساعت گرگ و میش
زدم بیرون از لونه مار
از خونه فقر و دروغ و شعار
از داغ دل ما تا بوسه دار
هر کسی راهی شد
کلی نقشه طراحی شد
چه جاها که به جای ما خالی شد
و فرهنگ ما سهم سپاهی شد حیف!

(سورنا)
منم بی راهه رویا
یه بداهه عریان
میون این کویر
زخمی ترین واحه دنیام
چادر سوگم از طاقه ترکان
عطر یه زوزه م از نافه گرگا

(بهرام)
تنم خرابه پرراز
پر زوزه و خرناس
من یه جنگل متروکم
تو یه گم شدگی خودخواست
حس میشه رو دوشم سنگینی فردا
تا روز خروشم هم نشین تنهام

(سورنا)
دالان جرمم من
تالار سرخم
نه خار زیر پالانم
آزاده گرگم من
سرخم مثل مادر شب
سرخم‌ مثل آذر و رعد
سرخم مثل تاول و درد
سرخم مثل آخر خط

(بهرام)
حق تو کفرم من
زخم سرد و خشکم من
بلعیدم یه طوفانو اما توی آرامش صبحم من
تیره م مثل دامن مرگ
تیره م مثل خاکم و سنگ
تیره م
چشماتو ببند
یا بیا تو باغ یا در باغو ببند

(سورنا)
من زنده م آبو بند
طعم ناب رو ببند
آفتاب رو ببند
از رو صورت پاره و زخمی ما
با جراحت و جریده قاب رو ببند
بعد ولوله تو بیابون ستم
بعد زلزله ستون و طاقو ‌ببند
آخرین پنجره های رهای بی تاب دیوار خراب رو ببند

(بهرام)
دست و پامو ببند
جاده ها رو ببند
اگه می تونی دهن ما رو ببند
آخر بازی همینجاست
در بیت و میت و دربارو ببند
تا آخرین سربازو بزن
تا آخرین رگبارو ببند

(بهرام و سورنا)
همین درده و همین دغدغه ست که نزدیک کرد ما رو به هم

دانلود

دانلود آهنگ مهلکه از بهرام و سورنا آلبوم خون خورشید

متن آهنگ مهلکه از بهرام و سورنا

[قسمت ١ : بهرام]
شنیدم انقدر سخنِ زور
تهدید و خط و نشون
که داره میاد از گوشم خون
بزرگ نشدم تو پرِ قو
حریفم نشد بدون کسی
اگه شده بگو کو؟ کو؟
پازلتون نمیشه جور
تیکه‌هات نمی‌ره تو
خمی نمیاد رو ابروم
بازی سرِ چیه؟ بپیچید بهش
جدیاشون پیش مائن، نمیاید به چشم
نمیاید به گوش
قلمم تک و تیز و تنده
بیست ساله می‌چرخه هنوزم غلاف نشده
ابراهیمتون تبرش کنده
بگو من تنها بتی‌ام که خراب نشده
تلمبه‌ی کی کرده کله تو گنده؟
بگو هنوز قدرِ غبغب من باد نشده
هرکی می‌خواد بفهمه بره دوراشو بزنه
ولی آینده‌شو پیش ما خراب نکنه
قلمم کلاشه، جای گلوله‌ها واژه
بچکونم ماشه خون بدخواهام می‌پاچه
بگو هرکی دلش می خواد با ما آشنا شه
جای ما تو کتابائه نه پشت ویترین تاجر
خاطرات مائه که هنوزم تو خیابونائه
بلیط ماها رو نمی فروشن پشت باجه
میگیم هرچی بخوایم، راجع بهت نمیشیم ساکت
برام فرقی نداره رو سرت عمامه یا تاجه

ملودی-ایران

[قسمت ٢ : بهرام]
زندگی چیه جز دو تا دوست، غذا و سفر خوب؟
که اونم گرفتن ازمون
رفیقامونم زدن از پشت
روم گذاشت اثر سوء
نشون میدم به همه دندون
دستام می‌برن بالا از کوه
پام مال راهای دور
مقصدم همیشه نامعلوم
عمرمون رفت با غرولند
گذشت به جستجو
ولی نکشیدیم زیر و رو
نکشیدیم زیر و رو
زندگیمو تف می کنم تو روی رفیقای خائن، دشمنای بی وجود
حکومت فاسد جامعه بی شعور
متنفرم از همه تون که یه کشوری ساختین که مظهر ظلمه
روزی نیست که زندگیمونو حراج نکنه
هر گهی می‌خوریم همه‌ش جرمه
زنده نمی مونه کسی که خلاف نکنه
دم حجله‌ها پر از جسد گربه
حکمی نمونده که قاضیتون برامون نبره
توی بدنامون پر شد از ترکش سربت
انگور خشممون هنوز شراب نشده
ما موندیم و کلی دروغ و غرور کاذب
کلی دست پشت پرده، کاسه زیر نیم کاسه
من فرزند فرهنگ مسمومتون نیستم
من مادرم قصه‌ست، پدرم آوازه
این یه جنگه بین من و عقاید مردمم
من که از اولم گفتم، بگو باورم کنن
اینا نمی خوان بفهمن من چی میگم
میگن پیچیده م
هل نشو پاتو بردا از رو دمم
جایی که ما باشیم میاد بوی خون تازه
قلندر بیداره هنوز شبمون درازه
آدمایی مثل ما تو جامعه زیاده
که شعرمون هنوز واسشون هویت می‌سازه
خاطرات مائه که هنوزم تو خیابونائه
قلم ماهارو نمیشکونه زور ظالم
ورقمون نمیشه تو دستتون مچاله
تا نیومدم سر وقتت خودت برو پی کارت

[قسمت ٣ : علی سورنا]
یه خشم کهنه زیر پوست زمان
یه هروئین لخته تو مغز همه
من هنوز قلبم میزنه
چیزی نمونده که از دست بدمش
میگم ..
هنوز هست کسی بخواد پی من بگرده
سفت و محکم رو ‌به جریان مرگ
ترافیک لاشخورا دونه دونه کم میشه
این جریان تازه همه رو رنده کرده
پس از تاریخ بپرسید
نه از بردگانِ برده دارِ ترسوی صحنه
ما زنده بودیم و همین بس بود
که دلیل محکم مرگه
راه نرو رو‌ پنجه لا جسدهای خواب
بکن تو مغزت مبارزه سخته
به این جمع کسی دعوتت نکرده
بجنگ با جنگش …برقص با رقصش
من کفرم که نمی‌ماله زهد
بده منو به توبه نامه لو
زوزه میدم به گرگ‌های لخت
باشعر…
قلّاده ت رو تف کن، مونده اگه هنوز واست راه نو
سگ سازمانی بیا بگیر پاچمو
جوری بیتو می‌کوبم
که چرک بزنه از تو سوراخ دماغتون با فلو
سیرک صلح با طعم شیک جرم
که توی ایدئولوژی‌ها میده فرم بهت
هیپ هاپ تا ابد جرمه
تو دنیایی که کلی پلیس ریخته پشتش
بده بره سینه به سرخی
ما که خلافکاریم، بذار گیر بده عرف
این ارشاد یه گرگه تو میشِ جلوت
من هنوز یه شیر تومه، می‌ده تلوت
پس …
هم قبله ام به جرمم
هنوزم زنده ام به تخمم
باده پشتم و غریبم به کشورم
من اصلا قانونتونو ندیدم که بشکنم
و زندگیم یه ارکستر و سازم این هراسش
کشتن پدر بالاترین فرازش
فالش زدم گام عشقو گمراه تر از پیش
نبضو گم کردم، افتادم از ریتم
وسط این زمین تار و شرارت بی انتهای قلب منطقه
و توی خایه مال تو اوج حل درد و مسئله
چه می‌فهمی از قانون و جرم حمل حنجره
این نرم اوله تو اوج درد طبقه
بکش تا کشته نشی توی قلب مهلکه
به جرم درد .. به جرم رقص.. به جرم فقر ..
بالاخره یه گوشه کنج بند بشین و زل بزن به پنجره
دکوره رعد عربده شیر مرده بعد حلقه
رقص ما جا خالی تیر توی سنگره
زندگی سخته اما بعد هر دفعه
به خودم میگم باید بجنگی وسط جنگل..هی..
تو سلول دفن زیر خبر پر از رعشه
ادبیات ماها توقف لحظه ست
تا میله ها زنده باشه ما به عکسش
درخت می کشیم از قلب دفتر شکسته
مهم نیست قلب هامون زخمه
مهم‌ بودنه این انتخاب جبره
پر کن هر ساغر رو به زخمت
که حضور ما ترکیب آهن و‌ درخته…

دانلود

دانلود آهنگ خون خورشید از بهرام و علی سورنا از آلبوم خون خورشید

متن آهنگ خون خورشید از بهرام و علی سورنا

چکید یه قطره از سقف نگات…
توو انعکاس زندان توو چشات
باد زد توو پنجره ها ♪♪
یه جمع بزرگ انسان تو چشات
حرکت کرد با خیزش خشم
یه تظاهرات امکان توو چشات…
ارتش سرما اشکتو کشت
مرد یه کردستان توو چشات
تا طلوع صبح بعد به اعتراف تابید ♪♪
که خون خورشیدو ریختن غروب قبل
از زمین زرد شد نهال یخ…
ولی تو خاکو میخواستی واسه کِشت آزادی
واسه فریاد برهنه مادر
توو روی درهای فولادی ♪♪
مین خشممون ترکید
چکید رو‌ی سر یه جمع توو انفرادی
ما فریاد زدیم خفگی مرزو…
آزادی زندگی یه تنگی زن رو
زمستون و تن بی درخت بود ♪♪
ننوشتیم خفگی بذر رو
توو کف آسفالتی که داده و سنگ
آغوش آوازه و جنگ…
با بوسه عشق تولد جنین آزادی توو قنداق تفنگ
بازاره و جنگ سر گوشتای تیکه تو سفره
برا زندگی امن با چکش سود ♪♪
از جنازه ها ساختن قفل طلا
میفروشن به قیمت باج
به قدرت و امنیت…
میل به پدر از ترس نبود حماقت فقط
احمق اونه که رو کله شه هیبت تاج
به جاکشان دربار استبداد مرزها ♪♪
از موج خروشان طغیان سرما
ما رو از زخم جنازه هامون تشخیص بدید فردا
واسه تغییر از مبنا ضد تبعیض و بی پروا
طی کن راهو بده صداتو…
زنده کن نگاه‌تو وسط شکست
نفس بکش و مست طی کن حصار تارو
تن لت و پار و این زخم رو برقص ♪♪

ملودی-ایران

بده به ترس تن بده به ترک هر منطقه امن
تن بده خطر بده به دره
بده به رنگ…
تن بده به صحنه شکنجه نفس
تن بده به عرصه ای که جنگه
میخونه سرود خون
وسط جبر و جنون زورv
سپاه ماره رو شونه ضحاک زمون…
میکنه ترس و شک از دلش دور
وسط یه مشت گیج و کر و کور
محدود به دغدغه نون ♪♪
سوا نمیشه کرد دشمن از دوست
ظلمت از نور…
زده به زخمش نمک تلویزیون
از چهار تا فصل سهمش فقط زمستونه ♪♪
حذف شده تنش از صحنه شهر
واسه وجود می زنه پارچه سر چوب
میریزه توو میزنه بیرون…
از هر چی بند و بار گریزون
میسازه از بدنش پلاکارد
میسازه از موهاش تریبون ♪♪
اون کابوس عرفه
پایان سلطه خطبه توو نماز جمعه
دختر آبی شعله ظلمه…
روشن شده فضا از سوختن جرمش
اونه یه تنه با قلب بزرگش
می گیره کل قدرت رو به سخره ♪♪
رخ میده به این شطرنج بی مهره
که توو هر خونه موهای شب رو میبره
خون مهتاب سر سفره…
پخش میشه بین اشراف سر قله
همه چی فرو میره از سر گنده
بازی ساده ست هرکی زودتر بگه بله برده ♪♪
شده پر خون پر عقده
تووی این دهنای اسلحه خورده
ایمان زنجیره گردن مؤمن…
نقطه سر خطی یا ته جمله ها
رسانه ها همه زردن
تیترا میگن کلیکم کلیکم کن کلیک
واسه مبارزه مون میفروختن بلیط ♪♪
توده ها شو میخوان توو این درگیری
به نظر شما اینا داره تاثیری…
یا سیاست یه سرگرمیه سر پیری
بچه ها خوشحالن با خبر تعطیلی
زنده هام شلاق و چند سالی تعزیری ♪♪
هی آبادی مسموم برج بلند تو اوج تباهی بود…
پوچی هر چه بخواهی بود
حیفه این همه ماهی معصوم که توو رود تو مرد
تا که سرخ بشه آبی تون
حیفه شعری که کردم از پرده پاره گوش های شهرتون آویزون ♪♪
حیف…
اما ما نمیریم از بین اینو قول میدم بهت
عذامونو میکنیم عید اینو قول میدم بهت
نمیدونم کجا و کی با کیا و چطوری ♪♪
اما تهش نمیگیم حیف اینو قول میدم بهت
اما ما نمیریم از بین اینو قول میدم بهت
عذامونو میکنیم عید اینو قول میدم بهت…
نمیدونم کجا و کی با کیا و چطوری
اما تهش نمیگیم حیف اینو قول میدم بهت ♪♪

دانلود